سریال پایتخت و تحلیل رفتار متقابلTA

سریال پایتخت تحلیل رفتار متقابلTA

ششمین قسمت سریال پایتخت ازاول فروردین ماه سال 99 ودر شبکه 1سیما پخش شد و امسال نیز همانند سال های گذشته تا حدود زیادی اقبال عمومی را تقریبا کسب کرده است .ازاینکه چرا این سریال مورد پسند طیف زیادی از جامعه قرارگرفته شاید بتوان به تیپ پردازی بسیار خوب این سریال ، استفاده از لهجه محلی مازندرانی و بازی مناسب نقش های اصلی آن اشاره کرد.اما فارغ از تمام این ماجرا تحلیل نقش ها و تاثیرگذاری این سریال حائز اهیمت است . سریالی که می تواند آموزنده و یا مخرب باشد .سریالی که چیزی به یادگیری ما اضافه کند یا سطحی فقط لحظه هایی را برایمان درجهت خنده ایجاد کند .واقعیت فیلم ها و سریال ها می توانند به ما چیز یاد دهند .می توانند فرهنگ سازی کنند و می توانند یادگیری نامناسب ایجاد نمایند.

در این سریال با خانواده ای از سطح پایین و معمولی جامعه روبرو هستیم شاید فامیل معمولی هم برهمین اساس انتخاب شده باشد ؟لباس های شخصیت ها خنده را به لب ها می آورد .لباس هایی برق برقی و تابلو که باید ملاک ها و ارزش هایی خاص برای قشر خاصی از آدم های جامعه باشد .آدم ها تحصیل کرده نیستند و هر لحظه این خانواده آشوب است .هرلحظه آدم ها برای هم می زنند و هرلحظه یکی از پس دیگری بر می آید.ثبات ندارند از طرفی پشت هم می ایستند و ازطرفی همدیگر را نابود می کنند.

با این خلاصه به تحلیل مختصری از چند شخصیت اصلی این سریال در ادامه خواهم پرداخت :

از نگاه تحلیل رفتار متقابل TAبنظر می رسد “بالغ” این جماعت تعطیل است .موضوعی که دردناک است و می تواند به جامعه ای تعمیم داده شود و خنده های سریال نیز گاهی از همین نابالغی بدست می آید .در این سریال محبت ها یا نوازش ها بیشتر مواقع به غیر از هما پلاستیکی است .(که البته گاهی هما دیگران را خشنود می کند .جایی که همیشه درپی رضایت دیگران است و همه می گویند به به چه خانمی !)در نوازش ها همیشه یک هدفی پشت آن هست .(رحمت وقتی ارسطو به مغازه اش می آید به شاگردش سفارش فلافل می دهد وزمانی که پیشنهاد می دهد ارسطو وردستش یا کارگرش شود و او قهر می کند سفارش را کنسل می کند !)صمیمیت ها کمرنگ است البته گاهی بر اساس تعصب پشت هم در می آیند اما یک رویه یکسانی در بین شخصیت ها دیده نمی شود .

نقی و ارسطو به عنوان شخصیت های اصلی هرلحظه با هم درگیرند .هرلحظه جنگ و جدال دارند و گاهی از آن سوی بام هم می افتند .(ارسطو وقتی نقی از سفر مکه برمی گردد برایش دو گوسفند قربانی می کند ؟جایی که نقی حتی در یکسالی که او در زندان بوده یکبار هم به او سرنزده است ؟هنوز یک میلیون هشتصد هزار تومان از او طلبکار است ؟)انگار شخصیت های این سریال هیچکدام (به غیر از هما که به نظر می رسد از همه بیشتر منطقی است و این سئوال می تواند مطرح باشد که چرا همایی که سنخیتی با این خانواده ندارد و شاید از منظر اجتماعی خیلی بیشتر از نقی معمولی ارزیابی می شود حاضر به پذیرش این موضوع شده که با وی و در خانواده او زندگی کند ؟که این سئوال منطق او را نیز زیر سئوال می برد)براساس عقل و خرد زندگی نمی کنند .گاهی سو استفاده گر بنظر می رسند .گاهی نامردی می کنند .گاهی محبت می کنندو …

نقی معمولی گاهی “کودک” و گاهی “والد ” است .گاهی خیلی کم او را “بالغ ” می بینیم .بیشتر مواقع که اهالی خانواده چیزی را از او مخفی می کنند از نقی معمولی با شخصیتی “والد “انتقادگر روبرو هستند .(رحمت با ماشین او تصادف کرده و مقصر هم نیست اما نقی او را از ماشین می خواهد بیرون بکشد و کتک بزند ؟دخترهایش بدون اطلاع او ماهواره نصب می کنند و او به عنوان راننده نماینده مجلس از این کار خودداری می کند و آنها را شماتت می کند .آب زمزم را در برنج می ریزند او وقتی می فهمد غوغا می کند و …)در بسیاری از مواقع هم شخصیت او “کودک” است .در مقابل نماینده مجلس”کودک مطیع و سازگار” و در مواجهه با ارسطو و یکه بدو هایش “کودک ” لجوج و سرکش و در هنگام شوخی ها “کودک” طبیعی است .(زمانی که او از مکه به خاطر بردن کت اشتباهی رحمت از هواپیما جا می ماند و به منزل برمی گردد زمین و زمان را به هم می دوزد که چرا این اشتباه صورت گرفته ؟اوحاضر است به هر قیمتی که شده  به خانه خدا برود که به او بگویند حاج نقی معمولی … پیشانی اش را بنظر داغ می گذارد که جای مهرش بیفتد و ارسطو به او خرده می گیرد.(او را “کودک”درون “کودک” خود درپی بدست آوردن چیزهایی است که در سر دارد به هرقیمت ممکن …)

ارسطو هم “کودک ” است .از نقی طلبکار است و پولش را نمی تواند بگیرد اما بخاطر بدست آوردن پول بنظر مجبور می آید که از طریق سفارش دوست در زندانش به سمت آدم های خلاف برود و از آنها پول بگیرد و لباس بخرد و گوسفند جلوی پای نقی بکشد و حتی به هر قیمت … درقسمت های قبل بادیدن هر دختری دلباخته او می شد بدون آنکه ملاکی برای ازدواج داشته باشد ، تعیین کند آیا متناسب هم هستند یا خیر نشان ازآن می دهد که “بالغ” در این شخصیت خیلی نقش ندارد.در بسیاری از مواقع با مسائلی که روبرو می شود و به مذاقش سازگار نیست قهر می کند و می رود (خداحافظ خانواده معمولی …) “کودک” او دمدمی مزاج است تا زمانی که پنچعلی بود می گفت پیرمرد پرحاشیه اما با شنیدن مرگش احساسات او بالا می زند و به رحمت می گوید باید مرا به سر مزار او ببری تا برایش فاتحه بخوانم !

بنظر می رسد اگر “بالغ” شخصیت های این سریال بکار افتد دیگر جذابیتی ندارد برای همین به شخصیت ها به همین شرایط اکتفا می شود و ادامه روند رفتار ها و سکنات آنان به همین صورتی که هست باقی می ماند و جالب آنکه این بودن ها به مزاق مخاطب نیز خوش می آید .

شاهین سلطانی مدرس تحلیل رفتار متقابل TA

 

Leave a Reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *