آمار طلاق در کشورمان بیداد می کند :
آمارهای مربوط به تعداد ازدواج به ازای یک طلاق نیز نشان دهنده شرایط نگران‌کننده در کشور است؛ در سال ۱۳۸۷ به ازای هر ۸ ازدواج یک طلاق داشتیم که در سال ۱۳۹۷ این عدد به ۱/۳ ازدواج یک طلاق کاهش یافته است!
- ۲۵ خرداد ۱۳۹۸خبرگزاری تسنیم
ازدواج پیچیده ترین رابطه انسانی است . در روابط انسانی بین دونفر کمتر پیوندی مانند ازدواج می تواند چنان احساسات عظیم و ابدی در اشخاص تولید کند .یا آنچنان سریع بین دوقطب شادی ها در بلندترین قله ممکن و یا در سردی ها و غم های دنیا در حضیض ترین حالت ممکن انسان را قرار می دهد .در شادی این پیوند، انسان احساس می کند خوشبخت ترین آدم روی زمین است و در غم و انفصال ،بدبخت ترین دنیا …
زوجین یک روز با امید و عشق به هم می پیوندند و روز دیگر از پله های محضر طلاق بالا می روند و دلیل جدایی شان را عدم درک طرف مقابل ، ظلم و یا خشونت بی حد روحی وی عنوان می کنند.
ازمنظر تحلیل رفتار متقابل TAدر ابتدا انسان های عاشق با احساس ناب با یکدیگر در ارتباط قرار می گیرند.حالت شخصیتی”کودک”در این مواقع پیشتاز است .همیشه بزرگتر ها به کوچک ترها می گویند عشق جوانی و احساس جلوی دیدگانت را گرفته و نمی توانی ببینی وعلیرغم تمام پندها و نصیحت ها جوان ناپخته کاری می کند که “کودک ” درون اش او را به آن سمت سوق می دهد.
گاه گاه پیام های “والدی” از درون او را نهی می کند .واقعیاتی هم ممکن است نسبت به طرف مقابل ببیند اما می گوید او با بقیه فرق دارد و باز با حالت شخصیتی “کودک” خود را از اشتباه بری می داند .
معمولا دراین مواقع “بالغ”نقشی ندارد بیشتر “بالغ “درون کودک یا پروفسور کوچولوست که می تواند رد پاهایی از اشتباه یا نا همخوانی در رابطه را تشخیص دهد اما “کودک” فقط و فقط به خواسته لحظه ای خود می اندیشد.”کودک ” می خواهد خواسته اش اجابت شود و برای خواسته اش پافشاری می کند .
وقتی “کودک” به خواسته اش رسید در ابتدا از دست یافتن به خواسته خود مسرور است و در عرش به سر می برد .اما به مرور زمان و با گذشت روزها و ماه ها و عادی شدن داشته ها مثل تمام داشته ها ،شریک زندگی هم عادی تلقی می شود.در ابتدا توجهات زوجین به هم بی نهایت است در اوج دیدن ، در اوج شنیدن ، با هم خندیدن و خلاصه “کودکی” محض ،اما به مرور این توجهات عادی و عادی تر می شود .
زندگی روی دیگر خود را نشان می دهد .خستگی های ناشی از کار ، عدم صرف زمان کافی با یکدیگر ، دلخوشی های کودکانه ای که قبلا بسیار معنا داشت و الان بسیار بی معنی است .حوصله نداشتن ها برای با هم بودن…
گیردادن ها شروع می شود .تو دیگه به من توجه نمی کنی … من به تو توجه نمی کنم ؟ چکار باید کنم که نکردم ؟و این داستان شروع ماجرا ی جدیدی می شود.فاصله . گاهی قهر ، گاهی دعوا و گاهی ترک یکدیگر …
وقتی یکی از طرفین به محتوای اطلاعات کهنه و پاک نشدنی “کودک ” و یا “والد”روح طرف مقابل بی اعتنا می شود به آسانی می شود دید که تنها “بالغ” آزاد شده و می تواند در اینجا کمک کند و پیوند و از هم پاشیدگی را نجات دهد .
با وجود این قرارداد ازدواج های معمولی اغلب کار “کودک” است که عشق در نظرش یک احساس است نه کاری که آدم مجبورباشد بکند و شادی در نظرش چیزی است که آدم باید دنبالش برود نه اینکه حاصل زحمت خوشحال ساختن یک نفر دیگر باشد .فقط زوج های جوانی که “والد”شان از متن یک ازدواج خوب اطلاعات کافی دارد می توانند شانس موفقیت داشته باشند.
شناخت تحلیل رفتار متقابل TAبه زوجین می تواند کمک شایانی کند که زندگی خود را بر پایه آگاهی بنا نهند .فونداسیون یا زیرساختی محصول آگاهی ، می تواند دستاوردهای آگاهانه ای به همراه داشته باشد .اینکه هردوطرف از باورهای پوشالی ساخته خویش فاصله گرفته و تفاوت واقعیت و برداشت خود از واقعیت را درک کنند می تواند تضمینی برای دوام و قوام زندگی باشد که امروز بیشتر از هر زمان دیگری سست و کم طاقت نشان می دهد .آمارهای فوق خود گویای ماجراست …شاهین سلطانی مدرس تحلیل رفتار متقابل TA